ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

ساخت وبلاگ

ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

  • ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    بـه عید غدیر نزدیک و نزدیک تر می‌شویم، امروز ماجرای غدیر خم و این‌کـه چـه اتفاقاتی دراین مکان افتاده اسـت را بررسی می‌کنیم، نوشتن این مقاله بـه جهت دانش بیشتر درباره دین مـا یعنی دین تشیع و مبارک بودن این عید از دیدگاه مـا شیعیان اسـت. در تمام جهان نزدیک بـه 200 میلیون شیعه اثنی عشری وجوددارد و تمام شیعیان این عید عزیز را جشن میگیرند، در ادامه با پارس ناز همراه بمانید.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    عید غدیر خم پیشاپیش بر شـما خجسته باد

    ماجرا و داستان عید غدیر خم

    حضرت محمد مصطفی «ص» در آخرین سال‌هاي عمر گرانبهای خود، درسال دهم هجرى، عازم سفر حج‏ شدند. در حالیکه جمعیت زیادی کـه از ده هزار تا صد هزار تخمین زده شده‌اند ایشان را همراهی می کردند. در آن ماه امام علی«ع» برای تبلیغ اسلام در یمن بودو هنگامیکه از تصمیم پیامبر «ص» برای سفر حج آگاه شد، همراه عده‌اي بـه سمت مکه حرکت نمود و پیش از آغاز مناسک، بـه رسول‌ خدا «ص» پیوست.

    اعمال حج پایان یافت و پیامبر «ص» همراه مسلمانان مکه را ترک و بطرف مدینه حرکت کرد. هنگام بازگشت از حجة الوداع در 18 ذی‌ الحجه در راه بازگشت از مکه ودر وادى غدیر خم «محل جدا شدن راههاى مدینه، مصر و عراق» جبرئیل وحى آورد کـه اى رسول خدا، آن چیزى کـه از سوى خدا «درباره على» بـه تـو نازل شده بـه مردم ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى رسالت‏ خداى را ابلاغ نکرده‏‌اى‏.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    پس از نزول این آیه، پیامبر «ص» دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی کـه پیشاپیش حرکت میکنند، بـه محل غدیر بازگردند و کسانی کـه عقب مانده‌اند، بـه کاروان در غدیر خم، ملحق شوند. حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خویش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر بـه ایراد خطبه‌اى طولانى پرداختند. پیامبر در حالی‌کـه دست علی «ع» را بلند نمود تا مردم وی را ببینند، فرمود:

    «اي مردم، آیا مـن از خود شـما، بـه ولایت شـما سزاوار‌تر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری،‌اي رسول خدا. حضرت فرمود: «خداوند ولی مـن اسـت و مـن ولی مؤمنین‌ام و مـن بخود شـما، بـه ولایت شـما سزاوارترم. پس هر کس کـه مـن مولای اویم، علی مولای اوست. رسول خدا «ص» سه بار این جمله را تکرار کرد و فرمود:

    «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر شخصی راکه علی را دوست دارد و وی را مولای خود بداند و دشمن بدار هر شخصی راکه وی را دشمن می‌دارد و یاری نما هر شخصی راکه وی را یاری می نماید و بحال خود رها کن هر کس راکه وی را وا می گذارد.» سپس خطاب بـه مردم فرمود: «حاضران این پیام رابه غایبان برسانند. دراین هنگام، مردم بـه امیر مؤمنان «ع» تهنیت گفتند.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    از جمله کسانی کـه پیشاپیش سایر صحابه، بـه امام علی«ع» تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند. عمر پیوسته خطاب بـه امیر مؤمنان«ع» می گفت: بر تـو گوارا باد‌! اي پسر ابوطالب!، تـو مولای مـن و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی. پیامبر«ص» نیز دستور داد خیمه‌اي برای علی «ع» برپا کردند و بـه مسلمانان فرمان داد دسته دسته خدمت ایشان برسند و بعنوان امیرمؤمنان بـه او درود دهند.

    داستان عید غدیر و معرفی و برگزیده شدن حضرت علی «ع» بعنوان ولی مسلمین بنا بـه دستور الهی در آیه تبلیغ بود. این آیه، کمی قبل از 18 ذی الحجه سال دهم نازل شد کـه بـه پیامبر«ص» دستور می‌داد انچه خداوند بر او نازل کرده، ابلاغ کند و اگر پیامبر اینکار را نکند، رسالتش را انجام نداده اسـت. سپس آیه اکمال نازل شد کـه می گفت: امروز دین شـما را کامل نمودم و نعمت خودرا بر شـما تمام کردم و دین اسلام را برای شـما پسندیدم.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    داستان عید غدیر خم

    در فضیلت ماجرا و داستان عید غدیر

    در روز غدیر خداوند ولایت را بر اهل آسمانهای هفتگانه عرضه کرد پس اهل آسمان هفتم از دیگران بـه سوی ولایت پیشی گرفتند و بـه این جهت آن رابه عرش زینت داد. سپس خداوند ولایت را بر زمین ها عرضه کرد و زمین مکه در قبولی پیشی گرفت آنگاه بـه کعبه زینت داده شد و بعد مدینه و آن رابه پیامبر اکرم «صلی اللَه علیه و آله» مزین نمود. دراین روز ولایت بـه آب ها عرضه شد و هر آبی کـه پذیرفت گوارا و شیرین گردید و آبی کـه قبول نکرد شور و تلخ شد.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    و مَثَل مؤمنین در قبول ولایت امیر المؤمنین «علیه الیسلام» در روز غدیر خم همانند ملائکه اسـت در سجودشان بر آدم و مَثَل کسیکه قبول نکرد مانند ابلیس اسـت. در روایتی از امام رضا «ع» می خوانیم کـه فرمود: «روز قیامت، چهار روز راکه زینت بسته‌اند بـه نزد عرش الهی آورند:

    = روز عید اضحی «قربان»

    = روز عید فطر

    = روز جمعه و روز عید غدیر

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    ولی در آن میان، روز عید غدیر، از نظر زیبایی، مانند ماه اسـت میان ستارگان». شایسته اسـت دراین روز مسلمانان این روز را جشن گرفته و آنرا گرامی بدارند و فرزندان خودرا با داستان عید غدیر خم و مسأله ولایت امیرمؤمنان علی «ع» و منابع آن از کتاب و سنت و تاریخ آشناتر سازند.


    متن خطبه پيامبر«ص» در غدیر خم

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    خطبه غدیر سخنرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اسـت کـه در حجة الوداع درمحل مشهور غدیر خم ایرادشد. دراجتماع پر شور آن روز بیش ازیکصدوبیست هزار نفر حضور داشتند. 

    حمد و ثنای الهی

    اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمـاً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ يَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ «وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ». بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِي الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلي جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلي جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. يَلْحَظُ کُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ.

    ستایش خدای را سزاست کـه در یگانگی اش بلند مرتبه ودر تنهایی اش بـه آفریدگان نزدیک اسـت؛ سلطنتش پرجلال ودر ارکان آفرینش اش بزرگ اسـت. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه ی چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان بـه قدرت و برهان خود چیره اسـت. همواره ستوده بوده و خواهد بودو مجد و بزرگی وی را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور بـه سوی اوست.

    اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران انها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست ودر منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر اسـت. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. بـه یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز وی را نبینند.

    کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلي کُلِّ شَئٍ وَلَيْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ.

    وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَي وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَيْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِيَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلي نَفْسِهِ.

    کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش مـنّت گذار. در انتقام بی شتاب ودر کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن اسـت. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست.

    وی را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او خداوندی نباشد و اوست محترم و حکیم. دیده ها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیده ها. بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن بـه وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او – عزّوجلّ – خود، راه نماید و بشناساند.

    وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی يَغْشَي الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی يُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلي غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ مـا خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَيْهِ الْأُمُورُ.

    وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَيْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ يَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّي. يُکَوِّرُالَّليْلَ عَلَي النَّهارِ وَيُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَي الَّليْلِ يَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَيْطانٍ مَریدٍ.

    و گواهی میدهم کـه او «الله» اسـت. همو کـه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل اسـت. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهی فرماید. صورت آفرینش وی را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده اسـت. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده اسـت.

    پس اوست «الله» کـه معبودی بجز او نیست. همو کـه صُنعش استوار اسـت و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری اسـت کـه ظلم روا نمی دارد و کریمی کـه کارهابه او بازمی گردد. و گواهی میدهم کـه او «الله» اسـت کـه آفریدگان در برابر بزرگی اش متواضع ودر مقابل عزّتش رام و بـه توانایی اش تسلیم و بـه هیبت و بزرگی اش متواضع اند.

    سلطان هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه کـه هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب رابه روز و پردی روز را – کـه شتابان در پی شب اسـت – بـه شب پیچد. اوست شکنندی هر ظالم یاغی و نابودکنندی هر شیطان رانده شده.

    لَمْ يَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ يَشاءُ فَيُمْضی، وَيُریدُ فَيَقْضی، وَيَعْلَمُ فَيُحْصی، وَيُمیتُ وَيُحْيي، وَيُفْقِرُ وَيُغْنی، وَيُضْحِکُ وَيُبْکی، «وَيُدْنی وَ يُقْصی» وَيَمْنَعُ وَ يُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلي کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. يُولِجُ الَّليْلَ فِي النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ فی الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ.

    مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِي الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَيْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ. اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَي الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِي اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْکُرَهُ وَيَحْمَدَهُ «عَلي کُلِّ حالٍ»

    نه وی را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بی نیاز، نه زاده و نه زاییده شده، وی را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار اسـت. بخواهد و بـه انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. بـه دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده؛ اجابت کنندی دعا و افزایندی عطا، بر شمارندی نفَس ها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان وی را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان وی را بـه ستوه نیاورد. نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار اسـت؛ آن کـه در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان اسـت.

    أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَي السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلي کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.

    وی را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می‌گویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و بـه او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته، فرمان وی را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛ و بـه سوی خشنودی او می شتابم و بـه حکم او تسلیمم؛ چرا کـه بـه فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی اسـت کـه کسی از مکرش در امان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد «زیرا وی را ستمی نیست».

    فرمان الهی برای مطلبی مهم

    وَأُقِرُّلَهُ عَلي نَفْسی بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأُؤَدّي مـا أَوْحی بِهِ إِلَي حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّي أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ – لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ – لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّي إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مـا أَنْزَلَ إِلَي «فی حَقِّ عَلِي» فَمـا بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لي تَبارَکَ وَتَعالَي الْعِصْمَةَ «مِنَ النّاسِ» وَ هُوَالله الْکافِي الْکَریمُ.

    و اکنون بـه عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می‌دهم. و وظیفه خودرا در انچه وحی شده انجام میدهم مباد کـه از سوی او عذابی فرود آید کـه کسی یاری دورساختن آن از مـن نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش «با مـن» خالص باشد. – معبودی جز او نیست – چرا کـه اعلام فرموده کـه اگر آنچه «درباره ي علی» نازل کرده بـه مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [اذيت] مردم را برایم تضمین کرده و البته کـه او بسنده و بخشنده اسـت.

    فَأَوْحی إِلَي: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ مـا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی عَلِي يَعْنی فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي بْنِ أَبی طالِبٍ – وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمـا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ». مَعاشِرَالنّاسِ، مـا قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ مـا أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَي، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَي مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّي – وَ هُوالسَّلامُ – أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ:

    أَنَّ عَلِي بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِيّي وَ خَلیفَتی «عَلي أُمَّتی» وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّي مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِي بَعْدی وَهُوَ وَلِيُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَي بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ «هِي»: «إِنَّمـا وَلِيُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ يُقیمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، وَ عَلِي بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَي الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ يُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.

    پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «بنام خداوند همه ی مهرِ مهرورز. اي فرستادی مـا! انچه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تـو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی رابه انجام نرسانده اي؛ و او تـو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» هان مردمان! آنچه بر مـن فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان میکنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر مـن فرود آمد از سوی درود

    پروردگارم – کـه تنها او درود اسـت – فرمانی آورد کـه دراین مکان بپا خیزم و بـه هر سفید و سیاهی اعلام کنم کـه علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین مـن در بین امّت و امام پس از مـن بوده. جایگاه او نسبت بـه مـن بـه سان هارون نسبت بـه موسی اسـت، لیکن پیامبری پس از مـن نخواهد بود او «علی»، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول اسـت؛

    و پروردگارم آیه اي بر مـن نازل فرموده کـه: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شـما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند کـه نماز بپا می دارند ودر حال رکوع زکات میپردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز بپا داشته ودر رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه اسـت.

    وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ يَسْتَعْفِي لِي «السَّلامَ» عَنْ تَبْلیغِ ذالِکَ إِليْکُمْ – أَيُّهَاالنّاسُ – لِعِلْمی بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإِدغالِ اللّائمینَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَيْسَ فی قُلوبِهِمْ، وَيَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظیمٌ.

    وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لي غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّي سَمَّونی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّي کَذالِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِيّي وَ إِقْبالی عَلَيْهِ «وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّي» حَتّي أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ فی ذالِکَ «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ يُؤْذونَ النَّبِي وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ – «عَلَي الَّذینَ يَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ» – خَيْرٍ لَکُمْ، يُؤْمِنُ بِالله وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» الآیَةُ.

    و مـن از جبرئیل درخواستم کـه از خداوند درود اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید. زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسی ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را می‌دانم؛ همانان کـه خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «بـه زبان آنرا میگویند کـه در دل هایشان نیست و آنرا اندک و راحت می شمارند حال آن کـه نزد خداوند بس بزرگ اسـت.»

    و نیز ازآن روی کـه منافقان بارها مرا اذيت رسانیده تا بدانجا کـه مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور ]نامیده اند، بخاطر همراهی افزون علی با مـن و رویکرد مـن بـه او و تمایل و پذیرش او از مـن، تا بدانجا کـه خداوند دراین موضوع آیه اي فرو فرستاده: « و از آنانند کسانی کـه پیامبر خدا را می آزارند و می‌گویند: او سخن شنو و زودباور اسـت. بگو: آری سخن شنو اسـت. – بر علیه آنان کـه گمان می کنند او تنها سخن می‌شنود – لیکن بـه خیر شماست.

    وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّي الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلکِنِّي وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَکُلُّ ذالِکَ لایَرْضَي الله مِنّي إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ مـا أَنْزَلَ الله إِلَي «فی حَقِّ عَلِي»، ثُمَّ تلا: «یا أَيُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ مـا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی حَقِّ عَلِي – وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَمـا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ».

    و اگر می‌خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا بـه آنان اشارت کنم و یا مردمان رابه سویشان هدایت کنم [کـه آنان را شناسایی کنند] می توانستم. لیکن قسم بـه خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با این حال خداوند از مـن خشنود نخواهد گشت مگر این‌کـه آنچه در حق علی عیه السّلام فرو فرستاده بـه گوش شـما برسانم.

    اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام

    فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ «ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا» أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَي الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَي التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَي الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَي الْعَجَمِي وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَي الْأَبْيَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلي کُلِّ مُوَحِّدٍ. ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ«الله» رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِيُهُ الُْمخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلي وَلِيُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّيَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلي يَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ.

    هان مردمان! بدانید این آیه درباری اوست. ژرفی آنرا فهم کنید و بدانید کـه خداوند وی را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی وی را بر مهاجران و انصار و آنان کـه بـه نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده اسـت. [هشدار کـه] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ اسـت. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت اسـت.

    هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده اسـت. هان مردمان! آخرینبار اسـت کـه دراین اجتماع بپا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا کـه خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شـما، فرستاده و پیامبر اوست کـه اکنون در برابر شماست و با شـما سخن می‌گوید. و پس از مـن بـه فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست.

    لاحَلالَ إِلاّ مـا أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ مـا حَرَّمَهُ الله «عَلَيْکُمْ» وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِي الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَيْتُ بِمـا عَلَّمَنی رَبِّي مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَيْهِ. مَعاشِرَالنّاسِ، علی «فَضِّلُوهُ». مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِي، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَمـا مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ «الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: «وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَيْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ».

    مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی يَهدی إِلَي الْحَقِّ وَيَعْمَلُ بِهِ، وَيُزْهِقُ الْباطِلَ وَيَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِي الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ «لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَي الْایمانِ بی أَحَدٌ»، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ يَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيْرُهُ. «أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ يَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لي بِنَفْسِهِ».

    روا نیست، مگر انچه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آنچه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای مـن بیان فرموده و انچه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش بـه مـن آموخته در اختیار علی نهاده ام. هان مردمان! وی را برتر بدانید. چرا کـه هیچ دانشی نیست مگر این‌کـه خداوند آنرا در جان مـن نبشته و مـن نیز آنرا در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام.

    او «علی» پیشوای روشنگر اسـت کـه خداوند وی را در سوری یاسین یاد کرده کـه: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم…» هان مردمان! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستی اش رو برنگردانید. او [شـما را] بـه درستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و ازآن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران وی را از کار باز ندارد. او اولین مؤمن بـه خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، بـه او سبقت نجسته.

    و همو جان خودرا فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده اسـت تنها اوست کـه همراه رسول خدا پرستش خداوند می‌کرد و جز او کسی چنین نبود. اولین نمازگزار و پرستشگر خدا بـه همراه مـن اسـت. از سوی خداوند بـه او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر مـن بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت کـه جان خودرا فدای مـن کند.

    مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ يَتُوبَ الله عَلي أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْمـاً عَلَي الله أَنْ يَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.

    هان مردمان! او رابرتر دانید، کـه خداوند وی را برگزیده؛ و پیشوایی وی را بپذیرید، کـه خداوند وی را برپا کرده اسـت. هان مردمان! او از سوی خدا امام اسـت و هرگز خداوند توبه منکر وی را نپذیرد و وی را نیامرزد. این اسـت روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه وی را بـه عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد کـه آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، کـه برای حق ستیزان آماده شده اسـت.

    مَعاشِرَالنّاسِ، بی – وَالله – بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا – «وَالله» – خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلي جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلي هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ مـا أُنْزِلَ إِلَي

    وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِي الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِي النّارِ. مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِي الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَي وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَي وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّي أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلي کُلِّ حالٍ.

    هان مردمان! بـه خدا قسم کـه پیامبران پیشین بـه ظهورم مژده داده اند و اکنون مـن فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم. آن کس کـه راستی و درستی مرا باور نکند بـه کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت مـن اسـت، و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، بـه سان شک و ناباوری در تمامی آنان اسـت.

    و هرآینه جایگاه ناباوران مـا آتش دوزخ خواهد بود. هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روی مـنّت و احسان خویش این برتری رابه مـن پیشکش کرد و البته کـه خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایش ها در همه ی روزگاران ودر هرحال و مقام ویژی اوست.

    مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی مـا أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِي الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَي قَوْلي هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ. أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَيَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»،

    «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ مـا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله – أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها – إِنَّ الله خَبیرٌ بِمـا تَعْمَلُونَ». مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی «مُخْبِراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ»: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلي مـا فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله».

    هان مردمان! عل را برتر دانید؛ کـه او برترین مردمان از مرد و زن پس از مـن اسـت؛ تا آن هنگام کـه آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید. دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن کـه این گفته را نپذیرد و با مـن سازگار نباشد! هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن کـه با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، لعنت و خشم مـن بر او باد!» البته بایست کـه هر کس بنگرد کـه برای فردای رستاخیز خود چـه پیش فرستاده.

    [هان!] تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید. مباد کـه گام هایتان پس از استواری درلغزد. کـه خداوند بر کردارتان آگاه اسـت. هان مردمان! همانا او هم جوار و همسایه خداوند اسـت کـه در نبشته ي عزیز خود وی را یاد کرده و درباری ستیزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید: حيف کـه درباری همجوار و همسایه ي خدا کوتاهی کردم…»

    مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلي مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ يُبَيِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلي وَشائلٌ بِعَضُدِهِ «وَ رافِعُهُ بِيَدَي» وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِي بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِيّي، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَي.

    هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آنرا دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس بـه خدا قسم کـه باطن ها و تفسیر آنرا آشکار نمی‌کند مگر همین کـه دست و بازوی وی را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم کـه: هر آن کـه مـن سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست. و او علی بن ابی طالب اسـت؛ برادر و وصی مـن کـه سرپرستی و ولایت او حکمی اسـت از سوی خدا کـه بر مـن فرستاده شده اسـت.

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبینَ مِنْ وُلْدی «مِنْ صُلْبِهِ» هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُمـا مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقا حَتّي يَرِدا عَلَي الْحَوْضَ. أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّيْتُ. أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَيْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَِحَدٍ غَيْرِهِ.

    هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گران سنگ بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار اسـت. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر مـن وارد شوند. هان! بدانید کـه آنان امانتداران خداوند در بین آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.

    هشدار کـه مـن وظیفه ي خودرا ادا کردم. هشدار کـه مـن انچه بر عهده ام بود ابلاغ کردم و بـه گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانید کـه این کلام خدا بودو مـن از سوی او سخن گفتم. هشدار کـه هرگز بجز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. هشدار کـه پس از مـن امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد.

    ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلي بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا مـن کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلي مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

    سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شـما بشما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن کـه مـن سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن راکه سرپرستی وی را بپذیرد و دشمن بدار هر آن کـه وی را دشمن دارد و یاری کن یار وی را؛ و تنها گذار آن راکه وی را تنها بگذارد.

    بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله

    مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِي أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلي مَنْ آمَنَ بی وَعَلي تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَيْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلي طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِيَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله،

    وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. يَقُولُ الله: «مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي». بِأَمْرِکَ یارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ «وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.

    هان مردمان! این علی اسـت برادر و وصی و نگاهبان دانش مـن. و هموست جانشین مـن در بین امّت و بر گروندگان بـه مـن و بر تفسیر کتاب خدا کـه مردمان رابه سوی او بخواند و بـه آنچه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد.

    همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسیکه بـه فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و بـه دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان مـن دگرگون نخواهدشد.» پروردگارا! اکنون بـه فرمان تـو چنین میگویم: خداوندا! دوستداران وی را دوست دار. و دشمنان وی را دشمن دار. پشتیبانان وی را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما.

    اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِي وَلِيِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِيّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ: «الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»، «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ». اللهمَّ إِنِّي أُشْهِدُکَ أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ.

    معبودا! تـو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی کـه: «امروز آیین شـما رابه کمال، و نعمت خودرا بر شـما بـه پایان رساندم، و اسلام را بعنوان دین شـما پسندیدم.» «و آن کـه بجز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تـو را گواه می‌گیرم کـه پیام تـو رابه مردمان رساندم.

    تاکید بر توجه امت بـه مسئله امامت

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّمـا أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلي يَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَي الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ «فِي الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ» وَ فِي النّارِهُمْ خالِدُونَ، «لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ».

    هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین رابا امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان کـه از او و جانشینانش از فرزندان مـن و از نسل او – تا برپایی رستاخیز و عرضه ي بر خدا – پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، بـه گونه ي کـه نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.

    مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِي، أَنْصَرُکُمْ لي وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَي وَأَعَزُّکُمْ عَلَي، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً «فی الْقُرْآنِ» إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِي الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی «هَلْ أَتی عَلَي الْاِنْسانِ» إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَيْرَهُ.

    هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شـما نسبت بـه مـن اسـت. خداوند عزّوجلّ و مـن از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این‌کـه درباره ي اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده بـه او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده اسـت ].

    مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِي النَّقِي الْهادِي الْمَهْدِي. نَبِيُّکُمْ خَيْرُ نَبی وَ وَصِيُّکُمْ خَيْرُ وَصِي «وَبَنُوهُ خَيْرُالْأَوْصِیاءِ». مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّيَّةُ کُلِّ نَبِي مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّيَّتی مِنْ صُلْبِ «أَمیرِالْمُؤْمِنینَ» عَلِي. مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَي الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَيْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله

    هان مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کننده ي از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمی ارشاد شده [بـه دست خود خدا] اسـت. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند. هان مردمان! فرزندان هرپیامبر از نسل اویند و فرزندان مـن از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی اسـت. هان مردمان! بـه راستی کـه شیطانِ اغواگر، آدم رابا رشک از بهشت رانده مبادا شـما بـه علی رشک ورزید کـه کرده هایتان نابود و گام هایتان لغزان خواهدشد.

    ماجرای عید غدیر + متن خطبه پیامبر در غدیر خم

    آدم بخاطر یک اشتباه بـه زمین هبوط کرد و حال آن کـه برگزیده ي خدی عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید بود شـما و حال آن کـه شـما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند. آگاه باشید! کـه با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی وی را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و بـه او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش.

    وَ فی عَلِي – وَالله – نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» «إِلاّ عَليّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِي بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ». مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ مـا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ. مَعاشِرَالنّاسِ، «إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ».

    و قسم بـه خدا کـه سوره ي والعصر درباره ي اوست: «بنام خداوند همه ی مهر مهر ورز. قسم بـه زمان کـه انسان در زیان اسـت.» مگر علی کـه ایمان آورده و بـه درستی و شکیبایی آراسته اسـت. هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام وی را بشما رسانیدم. و بر فرستاده وظیفه ي جز بیان و ابلاغ روشن نباشد! دهان مردمان! تقوا پیشه کنید همان گونه کـه بایسته اسـت. و نمیرید جز با شرفِ اسلام.

 

زمین...
ما را در سایت زمین دنبال می کنید

برچسب : ماجرای,عید,غدیر,متن,خطبه,پیامبر,در,غدیر,خم, نویسنده : کاووسی فر porseshhi8 بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 12 شهريور 1397 ساعت: 1:55